فرزاد عزیز
تو به گریز و نامردمی کردن «نه» گفتی و سر به دار سپردی تا راست قامت
بمانی.
رفیق آسوده بخواب...
که مرگ ستاره نوید بخش طلوع خورشید است و تعبیر خواب چوبه ی داری که هر شب
در سرزمینمان خواب مرگ می بیند، تولد کودکی است بر دامنه ی زاگرس که برای عصیان و
یاغی شدن به دنیا می آید.
آرام و غریبانه تنت را به خواب بسپار و با زهدان زمین بوسه ببند برای فردای
رویش و رستن.
فقط رفیق بگو... بگو می خواهم بشنوم چه بر زبانت چرخید آنگاه که صدای پا و
درد به هم می آمیخت؟ میخواهم یاد بگیرم کدام شعر، کدام سرود، کدام آواز کدام اسم را
به زبان بیاورم که زانویم نلرزد. بگو می خواهم بدانم، که دلم نلرزد آنگاه که به پشت
سر می نگرم...
سفرت به خیر رفیق
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر