۱۳۹۰ فروردین ۲۹, دوشنبه

میرحسین رو که فراموش نکردیم؟




میر حسین کجایی؟ چرا هیچ اثری ازت نیست؟ دلم تنگ شده خدایی واست، واسه دم به دم بیانه هایی که خدایی خوب می نوشتی و اشک آدم در میومد، هرچند هممون فکر میکردیم دیگه داری زیاده روی میکنی و هی پشت سر هم انتقاد و گیر الکی که بابا بسه چقدر حرف میزنی تو، ولی کی میدونست یه روزی میرسه دیگه دستمون کوتاه میشه و محروم از دیدنت حتی، چه برسه به نوشتن بیانیه و خوندن ما و این حرفا، میدونم دلت پره میر حسین جان از مردمی که گفتن اگه یه مو از موسوی کم شه ایران قیامت میشه اونایی که گفتند موسوی جان دوست داریم و همه جوره پایتیم، ولی میر حسین عزیز حالا که بیشتر میبینی می فهمی اونایی که انتقاد می کردن ازت اونایی به دوران طلایی امام امام گفتنت خورده می گرفتن، اونایی که به نظر میومد مخالفتن بیشتر دلشون تنگته،بیشتر می خوان ببینت، بیشتر می خوان باهات حرف بزنن ، بیانیه هاتو بخونن، از راه سبز زندگی ازت بشنون، از ظلمی که بر اونا رفته برات درد و دل کنن و اونایی میبینن تو نیستی انگاری دارن موج سواری میکنن، بعضی وقتام زیرابی میرن، و یه وقتاییم دم از رهبری می زننو ॥ میر حسین قرار نیست اصلا تو رهبر باشی و ما بهت وابسته شیم، تو خودت گفتی آخه انتخاب تو واسه مردم بین بد و بدتر بوده، خودت به حق گفتی تو رهبر جنبش نیستی و جزوی از این مردمی که حقشون رو می خوان، میر حسین جان نیستی ببینی دوستات ما رو دارن پس می زنن، میگن سکولارنمی خوایم، فمنیست نمی خوایم، مجاهد نمی خوایم، لاییک نمی خوایم، دمکراسی نمی خوایم، اصلا آزادی نمی خوایم، اونا که هنوز به اصلاحات فکر میکنن و هنوز خمار انقلاب مدینه فاضله اند॥ ببین چطوری دارن قبضه میکنن جنبشو با اسمای الکی سبز،॥ ما حتی مخالف اونام نیستیم چون حقمون رو می خوایم و اعتقاد داریم همه نظرات محترمه برای رسیدن به آزادی، برای رسیدن به انتهای جاده های سبز،ولی انگاری کسایی هستن که می خوان درو کنن، می خوان خاطرات اول انقلاب رو تکرار کنن، می خوان قبضه کنن، می خوان سرکشی کنن، ولی به وجدانم قسم اگه زنده باشه این وجدان هنوز، نمی زاریم این دفعه هر کس و ناکسی بیاد و این همه خون ریخته شده رو این همه نفس بریده شده و این همه انتظار پشت میله ها رو مصادره کنه و بعدش بازم روز از نو روزی از نو


میرحسین احساس میکنم به عنوان یه سرباز وظیفه شناس کم داریمت، زودتر به جنبش برگرد، زودتر بیا میر حسین نمی خوام بت ازت بسازم و دورت بچرخم، خدایی دلم تنگ شده واست... حالا بی خیال حرفایی که تو دلم جا مونده و دوست دارم بگم، ولی ندونی خیلی بهتره




هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر