صد و سی روز گذشت و حتی شورای هماهنگی هم که نام شما و نشان شما را داشت و هیج نام و نشانی از خود به ما نداد، باز هم نتوانست ما ناهماهنگان را آنگونه که بیانیه های شما دوتن هماهنگ و هم آوا می کرد، همراه کند و موجی از همدلی برانگیزد...
جایی زندگی می کنم که دوست داشتِن نخست وزیرِ دهه ی شصت تحقیرت می کند، جایی زندگی می کنم که دوست داشتن شیخ و روحانی طعنه می آفریند، حرفه ای دارم که باید بی طرف باشم و نگویم که در تمام این صد و سی روز هیچ کس را ندیدم که بتواند جای خالیِ میری را پر کند که با یک بلندگوی دستی در میدان توپخانه، ملتی که سی سال سانسور شده بود را به شکوهِ اعتراضی عظیم دعوت کند. شغلی دارم که نمی توانم بگویم هیچ کس نتوانست جای خالیِ شیخی را پرکند که با یک بیانیه تجاوزهای گروهی و فله ای را افشا کند تا این روزها گوش دنیا کر نباشد از این همه تجاوز و تجاوز و تجاوز....حصرتان مستدام، تاریخِ براندازی شان سی سالِ دیگر تمدید شد چون هیچ کسی مثل شما دو تن نتوانست ما را هماهنگ و همراه و همدل کند در این صد و سی روز...
جایی زندگی می کنم که دوست داشتِن نخست وزیرِ دهه ی شصت تحقیرت می کند، جایی زندگی می کنم که دوست داشتن شیخ و روحانی طعنه می آفریند، حرفه ای دارم که باید بی طرف باشم و نگویم که در تمام این صد و سی روز هیچ کس را ندیدم که بتواند جای خالیِ میری را پر کند که با یک بلندگوی دستی در میدان توپخانه، ملتی که سی سال سانسور شده بود را به شکوهِ اعتراضی عظیم دعوت کند. شغلی دارم که نمی توانم بگویم هیچ کس نتوانست جای خالیِ شیخی را پرکند که با یک بیانیه تجاوزهای گروهی و فله ای را افشا کند تا این روزها گوش دنیا کر نباشد از این همه تجاوز و تجاوز و تجاوز....حصرتان مستدام، تاریخِ براندازی شان سی سالِ دیگر تمدید شد چون هیچ کسی مثل شما دو تن نتوانست ما را هماهنگ و همراه و همدل کند در این صد و سی روز...
نقل از فیسبوک مسیح علینژاد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر