۱۳۹۱ مرداد ۲, دوشنبه

سالروز درگذشت شاملو ، آخر بازی شعری وصف خمینی؛ "باش تا نفرين دوزخ از تو چه بسازد،که مادران سياه پوش، داغداران زيباترين فرزندان آفتاب و بادهنوز از سجاد ه ها سر برنگرفته اند"

عاشقان
سرشکسته گذشتند،
شرمسارِ ترانه‌های بی‌هنگامِ خویش.
و کوچه‌ها
بی‌زمزمه ماند و صدای پا.
سربازان
شکسته گذشتند،
خسته
بر اسبانِ تشریح،
و لَتّه‌های بی‌رنگِ غروری
نگونسار
بر نیزه‌هایشان.


تو را چه سود
فخر به فلک برفروختن
هنگامی که
هر غبار راه لعنت شده نفرينت می کند؟
تو را چه سود از باغ و درخت
که با ياس ها
با داس سخن گفته ای.
آنجا که قدم بر نهاده باشی
گياه از رستن تن می زند
چرا که تو
تقوای خاک و آب را
هرگز باور نداشتی.


فغان! که سرگذشت ما
سرودِ بی اعتقاد سربازان تو بود
که از فتح قلعه ی روسپيان
باز می آمدند.
باش تا نفرين دوزخ از تو چه بسازد،
که مادران سياه پوش
داغداران زيباترين فرزندان آفتاب و باد
هنوز از سجاد ه ها
سر برنگرفته اند!

فردا دوم مرداد سالروز درگذشت استاد است ، یاد شاملوی عزیز گرامی

۳ نظر:

  1. این شعر 26 دی سال 57 گفته شده که خمینی هنوز کاره ای نبوده

    پاسخحذف
  2. این شعر مال رفتن شاهه، اگه دست به کتاب بردید یه نگاهی به تاریخ شعر بندازید.

    پاسخحذف
  3. دوستان عزیز اگر مثلا استاد شجریان یه شعری خونده بود انقلابی و ضد شاه باید بگیم در وصف شاه بود پس الان نخونیم؟
    این چه حرفیه می زنید شما
    شاملو رو که دیگه باید بشناسی دوست خوبم که حرفهاش زمان نداشت و زنده و جاوید خواهد بود چون تاریخ مصرف نداره شعرای ان بزرگ مرد

    پاسخحذف