۱۳۸۹ آبان ۱۲, چهارشنبه

فردا 13 آبان. سبزها هیچ وقت فردا را فراموش نخواهند کرد












"عکسهایی از 13 آبان سبز در سال 88"

فردا 13 آبان است. روز دانش آموز. ولی شاید 13 آبان 88 یاد آور خاطراتی دیگر باشد برای من و شما از روزهایی که بیشتر کنار هم بودیم. روزهایی فراموش نشدنی و خاطراتی تلخ و شیرین. آری 13 آبان 88 روز قیام دانش آموز، دانشجو، استاد، بازاری، فرهنگی، پیر و جوان و زن و مرد. دیگر چه فرقی میکند که چه برچسبی بر مناسبتها بزنیم. تنها چیزی که ما را مجبور میکند دوباره کنار هم باشیم یاوه گویی هایی است که به ما نسبت میدهند .چه افتخاری بزرگتر از این که ما خس و خاشاک باشیم ولی در رکاب اهریمن نباشیم. چه زیباست که ما میکروب، ویروس، سرطانی باشیم برای درمان درد مشترکمان که همانا حکومت بی دین، بی فرهنگ ، بر گرفته از قوانین فاشیستی اسلامی است.
بد از انتخابات ما وارد دگردیسی عمیقی شدیم که انواع نامها را به ما دادند .برانداز، خس و خاشاک، بزغاله، میکروب و.... نادان از این که ما مبارزانی هستیم که به نتایج بزرگی رسیده ایم و هیج راهی برای کوچک کردن و تضعیف روحیه ما وجود ندارد. ما سبز اندیشیدیم و به باوری رسیدم عمیق
تا کی باید بنشینیم وببینیم که چگونه با درک وفهم و شعور هم وطنانمان بازی می کنند ؟
تا کی باید سکوت کنیم و بی تفاوت از کنار تمام حوادث بگذریم که به ارمانهایمان به خون شهیدانمان وبه اشک مادرنمان با گستاخی خیانت کنند.
تا کی بی سوادی ،بی تفاوتی ،خوش گذرانی ،غفلت و سادگی عده ای کوچک پیراهن دورغین عثمان و آماری بی پایه برای دیکتا تور و ضحاک صفتان شود؟
ما خودمان به نتیجه رسیده ایم و کسی در ذهن پر از آشوب ما تاثیری نگذاشت و چه زیبا سوال کردیم از خود که تا کی باید به این خاری تن داد .
کمی فکر کردیم به وطنمان به پارس و به ایرانی به فردا به خودمان به فرزندانمان..
و اینک دوباره روزهای سخت در راه است. ضحاک در حال نوشیدن خون جوانان ماست تا قوتی تازه بگیرد برای قتل و عام فکر، فرهنگ، ریشه و شجاعت و دلیری ایران عزیز. چون تنها مامن او خاک پاک ماست و دیگر جایی برای او نیست جز این مرز و بوم .
فردا دوباره برمی خیزیم و دوباره کاوه را فریاد میکنیم و کمان آرش را ساز . انها میدانند قدرت بزرگ و نهفته ما اگر خروشان شود از اهریمن چیزی باقی نخواهد ماند. آنها خوب می دانند که سبزه سرزمینمان جایی برای تاریکی و وحشت نخواهد گذاشت. ای ایرانی ای سبز اندیشان از هر قوم و قبیله ای که هستی ای هم وطن ایرانی سرزمین پارس دوباره صدا می زند تو را . دست یاری به سویت دراز می کند تخت جمشید، خواستگاه ایران زمین. دست سبزت را به من بده فریاد کن ای کبوتر سبزف آزادی را دوباره فریاد کن که این درد مشترک هرگز جدا درمان نمی شود .






هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر