۱۳۸۹ اسفند ۱۸, چهارشنبه

سخنی با توی بسیجی:به خودت بیا تو دلقک نیستی می بینم تغییر مزاج دادی ساندیس کم بود،خوردن نون بربری، پفک و تخمه هم اضافه شد؟

باورم نمیشد شما سربازان گم نام امام زمان عجب موجوداتی هستین ساندیس کم بود بربری پفک تخمه هم اضافه شد، انگار امده بودین واسه تفریح، ببم جان این مردمی که میبینی امدن، می خوان به توی احمق بگه مملکتمون داره فنا میشه اون وقت تو راحت دستت یه لقمه بربری گرفتی و کوفت میکنی، تخمه می خوری و از آجیل اهدایی حکومت مفت مفت استفاده میکنی، لب پله ها میشینی و پفک می خوری و میگیو می خندی و انگار نه انگار تو مملکتت چی میگذره،اینطوری امدی مردمو بترسونی، مردم با هزار خطر خودشون رو میارن تو خیابونا اون وقت توی بی سواد همرو به چیزه خودت گرفتی،

میدونم نمی خواد بگی میدونم که انقده بی سوادی که نمیتونی خوب و بد رو از هم تشخیص بدی، خودتو به ساندیسی می فروشی و کشورت رو به بیچارگی سوق میدی، میدونم خودتم خوب میدونی هیچ کاره ای ، تو مترسکی، تو مهره ای تو دستای نظامی که هر جور دوست داشت با تو برخورد میکنه، تو همون ماهی مرده ای هستی که تو جریان رود هیچ اراده ای از خودش نداره و به سمت ناکجا آباد داره حرکت میکنه،

به خودت بیا پسر ، ...

خانومی که حتی جرات نداری دهنبندتو بیاری پایین و با اون شکل و قیافیه مضحک میای کنار برادرات وا میستی و هیچی واسه گفتن نداری، بخودت بیا و بببین که چطوری دارن حقتو پایمال میکنن، نا سلامتی روز تو بود ، نمی بینی توی روزت چطوری دارن تو رو مثل یه عروسک بزکت میکنن و ازت دارن استفاده میکنن؟

بیشتر فکر کن، بیشتر نگاه کن، بیشتر بخون ، خودت بخون، نزار دیگران واست روخونی کنن، نزار دیگران واست دیکته کنن و تو اونی رو بخوای که دیگران که تکلیفشون مشخصه میخوان،فردا وقتی حقیقت رو بشه تو جایی واسه موندن نداری

به خودتون بیاین و کمی بیشتر فکر کنین، باور کنین که اینطوری نمی مونه ، باور کنین مردم چیزی جز آزادی نمی خوان ، باور کنین که انتهای راه خودشو نشون داده، به زبون خودت میکم، خسره دنیا و اخره نشی یه وقت

از ما گفتن بود و انگار از شما همچنان نشنیدن

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر