به هنگام آخرین خروجش از خاک به قول خودش پر صلابت میهن و در واپسین لحظات به هنگامی که اشک می ریخت گفت “روزی مرا به ایران بازگردانید” نگفت باز می گردم، نگفت باز می گردیم و یا هر چیز دیگری شبیه به آن که حکایت از زنده بازگشتن او کند. فقط گفت مرا به ایران باز گردانید.
------------------------------------------
فریدون عزیز می دانیم که چرا به سراغ مرگ رفتی و مردانه در مقابل نیش ضربه های کارد شیاطین ایستادی و سر فرو نیاوردی تا آخرین قطرات خون با ارزش و گران بهای تو از دریچه های باز شده توسط جلادان از بدنت خارج شد و لاجرم به خاک افتادی. می دانیم که برای ایران و ایرانی چه کردی و حتی در اوج محبوبیت باز هم از گزند دشمنان در امان نبودی و همیشه از خود سپری ساختی تا ضربه های دشمنان بما اصابت نکنند و … می دانیم هر چه را که باید بدانیم و اما تو میدانی که دوستت داریم و دوستت داریم و دوستت داریم؟
قسمتی از سرگذشت فریدون فرخراد :
نمونه ار شعر آن بزرگوار:
منابع:
ویکی پدیا و اینجا
--------------------------
فریدون عزیز می دانیم که چرا به سراغ مرگ رفتی و مردانه در مقابل نیش ضربه های کارد شیاطین ایستادی و سر فرو نیاوردی تا آخرین قطرات خون با ارزش و گران بهای تو از دریچه های باز شده توسط جلادان از بدنت خارج شد و لاجرم به خاک افتادی. می دانیم که برای ایران و ایرانی چه کردی و حتی در اوج محبوبیت باز هم از گزند دشمنان در امان نبودی و همیشه از خود سپری ساختی تا ضربه های دشمنان بما اصابت نکنند و … می دانیم هر چه را که باید بدانیم و اما تو میدانی که دوستت داریم و دوستت داریم و دوستت داریم؟
قسمتی از سرگذشت فریدون فرخراد :
فریدون فرخزاد (۱۵ مهر ۱۳۱۷ در تهران - ۱۶ مرداد ۱۳۷۱ در بن آلمان) شاعر، برنامهساز رادیو و تلویزیون، خواننده، مجری تلویزیونی و رادیویی، ترانهسرا، آهنگساز، بازیگر و فعال سیاسی ایرانی معترض به حکومت جمهوری اسلامی ایران بود که به قتل رسید. قتل او به نیروهای امنیتی دولت جمهوری اسلامی ایران نسبت داده شدهاست.[۱][۲] وی برادر فروغ فرخزاد شاعر معاصر ایرانی بود.
فریدون فرخزاد پس از انقلاب ۱۳۵۷ ایران مدت کوتاهی را در بازداشت به سر برد[۱۳] و سپس به شهر لس آنجلس در امریکا مهاجرت کرد. او کتاب در نهایت جمله آغاز است عشق، را در این شهر منتشر کرد. فرخزاد درباره انتشار کتابش در لس آنجلس میگوید: "این جا، شهر نیست، جنگل است. شوره زار است، کویر است، مرداب است و بوی تعفن آن جهان را پر کردهاست! شاید کتاب من نسیم معطری باشد به مشام جانهای خسته از خیانت و جنایت! و خجالت میکشم که چاپ اول کتابم در لس آنجلس منتشر میشود."
فریدون فرخزاد پس از انقلاب ۱۳۵۷ ایران مدت کوتاهی را در بازداشت به سر برد[۱۳] و سپس به شهر لس آنجلس در امریکا مهاجرت کرد. او کتاب در نهایت جمله آغاز است عشق، را در این شهر منتشر کرد. فرخزاد درباره انتشار کتابش در لس آنجلس میگوید: "این جا، شهر نیست، جنگل است. شوره زار است، کویر است، مرداب است و بوی تعفن آن جهان را پر کردهاست! شاید کتاب من نسیم معطری باشد به مشام جانهای خسته از خیانت و جنایت! و خجالت میکشم که چاپ اول کتابم در لس آنجلس منتشر میشود."
وی سرانجام در ۱۶ مرداد ۱۳۷۱ (۶ اوت سال ۱۹۹۲) در محل سکونتش در شهر بن بر اثر ضربات چاقو به قتل رسید. قتل او به عوامل جمهوری اسلامی ایران نسبت داده شدهاست. از آنجا که پرونده قتلهای زنجیرهای ایران پیگیری نشد، عاملان و آمران قتل مشخص نشدند
ایرج مصداقی، فعال سیاسی و زندانی سیاسی سابق نیز در گفت و گویی که به مناسبت نوزدهمین سالگرد درگذشت فریدون فزخزاد با رادیو فردا انجام داد، گفت به باور او کشته شدن فرخزاد «قطعاً به دست عوامل وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی» انجام شده بود. مصداقی برای دفاع از نظریه خود قتل های زنجیره ای انجام شده در ایران را مثال آورده و تأکید می کند در این شکل قتل ها، عوامل اطلاعاتی قربانی را به اصطلاح رایج میان خود «کاردی» می کردند، اتفاقی که دقیقاً در مورد فرخزاد نیز انجام شد و الگوی قتل بسیاری از مخالفان دیگر از جمله «داریوش و پروانه فروهر و کوروش آریامنش (رضا مظلومان) و...» در این مورد نیز تکرار شد.
علیرضا قلی پور - که وکالت رسمی خانواده فرخزادها را در خارج از کشور بر عهده دارد، - می گوید قصد دارد در نهایت پیکر فریدون فرخزاد را به ایران بازگرداندنمونه ار شعر آن بزرگوار:
منابع:
ویکی پدیا و اینجا
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر