بعد از درگیریهای انتخابات ریاست
جمهوری، رضا پهلوی همراه با سلطنت طلبان نزدیک به ۳ سال است که شعار اتحاد
سر میدهند.اتحادی زیر سایه آزادی و امنیت و آسایش.مجاهدین نیز که مدتهاست
از ایران دور مانده و در انتظار پایان یافتن حکومت اسلامی هستند شعارهایی
مانند حکومت مردمی سر میدهند
بگذریم که این شعارها به مانند تیزر تبلیغاتی می ماند برای آن چیزی که هنوز ثابت نشده آیا در درونش وجود دارد یا خیر. ولی اتحاد چگونه و چطورشکل می گیرد.
سلطنت طلبان با اعتقاد به سلطنت پهلوی خواستار اتحاد هستند، یعنی از همین امروز پادشاه سلطنت طلبان مشخص است که رضا پهلوی است و کسی هم حق اعتراض و ایراد گرفتن را ندارد.
مثلا چرا باید رضا پهلوی شاه ایران شود و چرا دانشجویان زندانی مثل مجید توکلی یا نسرین ستوده یا بهاره هدایت در آینده، شاه یا ملکه ایران نشوند، اینگونه افراد که لیاقت بیشتری دارند، در زندان بوده اند و شجاعانه مبارزه میکنند.
مجاهدین خلق هم مشکل رهبری با شکل دیکتاتوری را دارد، خانواده رجوی سالهاست که حکمفرما و تصمیم گیرنده در این سازمان شده اند و اجازه ورود دیگر رهبران سرشناس خود را هم نمی دهند.و یا با روشهای مخصوص خود به راحتی رقیبان خود را از صحنه به در می کنند.
مشکل درست در همین جاست؛ مجاهدین و مسعود و مریم رجوی از اتحاد خود با صدام و حمله به ایران ابراز پشیمانی نکرده اند و هنوز به شیوه دیکتاتوری در این سازمان تصمیم میگیرند و رضا پهلوی و خانواده اش به شکل رسمی از جنایتهای پدر و پدربزرگش که مخالفان خود را متهم به زندان، شکنجه و اعدام کرده بودند، هنوز عذرخواهی نکرده اند.
چگونه می توان با سیستم سلطنت طلبان که با اهانت به عقیده و مبارزه مخالفان خود میخواهند به مقصود خود برسند و در سازمان مجاهدین که با دیکتاتوری نظامی میخواهند با جمهوری اسلامی بجنگنند، در آینده نزدیک کسی می تواند با نام دموکراسی با ایشان به اتحاد رسید؟
اتحاد یعنی احترام، دوستی، اتحاد یعنی دشمن تو دشمن من؛ اگر به زور یا توهین باشد،اتحاد نیست،دیکتاتوری است و متاسفانه مجاهدین و سلطنت طلبان از سالها پیش نوع حکومت و پادشاه یا رئیس جمهور خود را تایین کرده اند و راه را برای اتحاد و همبستگی به آن شکلی که مردم میخواهند کاملا بسته اند. و این دردیست که اتحاد را به رویایی دست نیافتنی تبدیل کرده است.به واقع اتحاد با گروه و سازمانی شکل خواهد گرفت که در اعتقاد خود به دموکراسی، آزادی بیان و مطبوعات و تمامیت ارضی ایران با یک ارتش ملی همراه با یک قانون اساسی انسانی با هم هم نظر باشند.
سلطنت طلبان با اعتقاد به سلطنت پهلوی خواستار اتحاد هستند، یعنی از همین امروز پادشاه سلطنت طلبان مشخص است که رضا پهلوی است و کسی هم حق اعتراض و ایراد گرفتن را ندارد.
مثلا چرا باید رضا پهلوی شاه ایران شود و چرا دانشجویان زندانی مثل مجید توکلی یا نسرین ستوده یا بهاره هدایت در آینده، شاه یا ملکه ایران نشوند، اینگونه افراد که لیاقت بیشتری دارند، در زندان بوده اند و شجاعانه مبارزه میکنند.
مجاهدین خلق هم مشکل رهبری با شکل دیکتاتوری را دارد، خانواده رجوی سالهاست که حکمفرما و تصمیم گیرنده در این سازمان شده اند و اجازه ورود دیگر رهبران سرشناس خود را هم نمی دهند.و یا با روشهای مخصوص خود به راحتی رقیبان خود را از صحنه به در می کنند.
مشکل درست در همین جاست؛ مجاهدین و مسعود و مریم رجوی از اتحاد خود با صدام و حمله به ایران ابراز پشیمانی نکرده اند و هنوز به شیوه دیکتاتوری در این سازمان تصمیم میگیرند و رضا پهلوی و خانواده اش به شکل رسمی از جنایتهای پدر و پدربزرگش که مخالفان خود را متهم به زندان، شکنجه و اعدام کرده بودند، هنوز عذرخواهی نکرده اند.
چگونه می توان با سیستم سلطنت طلبان که با اهانت به عقیده و مبارزه مخالفان خود میخواهند به مقصود خود برسند و در سازمان مجاهدین که با دیکتاتوری نظامی میخواهند با جمهوری اسلامی بجنگنند، در آینده نزدیک کسی می تواند با نام دموکراسی با ایشان به اتحاد رسید؟
اتحاد یعنی احترام، دوستی، اتحاد یعنی دشمن تو دشمن من؛ اگر به زور یا توهین باشد،اتحاد نیست،دیکتاتوری است و متاسفانه مجاهدین و سلطنت طلبان از سالها پیش نوع حکومت و پادشاه یا رئیس جمهور خود را تایین کرده اند و راه را برای اتحاد و همبستگی به آن شکلی که مردم میخواهند کاملا بسته اند. و این دردیست که اتحاد را به رویایی دست نیافتنی تبدیل کرده است.به واقع اتحاد با گروه و سازمانی شکل خواهد گرفت که در اعتقاد خود به دموکراسی، آزادی بیان و مطبوعات و تمامیت ارضی ایران با یک ارتش ملی همراه با یک قانون اساسی انسانی با هم هم نظر باشند.
بر گرفته از نوشته : سعید آزاد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر