۱۳۸۸ مرداد ۱۸, یکشنبه
آیا این قبیل عکسها را قبول ندارید؟
ما بارها این عکس را دیده ایم .شاید منبع عکس برای ذهن ما مشکوک باشدو هنوز باور نکرده باشیم که این گونه عکسها مربوط به جریانات اخیر است نه جنایات صهیونیستها.ولی در روزهای گذشته بارها و بارها تصاویری دیدیم که به صورت مستند توسط مردمی آزادی خواه تهیه شده و چشم هر انسان آزاده ای را می گشود و ذهنش را در ابهامی فرو می برد که حکومتی با پیش درآمد اسلام و قرآن و با تکیه بر احادیث و تفکرات اسلامی ، چگونه به خود اجازه داد تا اینگونه رفتار را از خود بروز دهد.و اگر در حالکی که هزاران چشم بیننده این صحنه هاست پس شکی نیست که در خفا دست به جنایاتی بزنند که در اسلام و در دمکراسی دنیا مردود است.آیا نه این که در تفکرات اسلامی شکنجه محکوم بوده و هیچ حاکم شرعی، اجازه شکنجه و آزار را ندارد؟آیا این گونه نیست که شکنجه گران بنا به روایتهای اسلامی مورد خشم و غضب خداوند قرار خواهد گرفت ؟اگر حکومتی که مدعی اجرای قوانین اسلام است و حکومتش را به علی نسبت می دهد آیا می توان صالح دانست ؟
به راستی چگونه میتوان باور نکرد تصویری را که مرا و هر بیننده ای را به التهاب درونی وا داشته است ربطی به زندان کهریزک ندارد؟
بسیاری از خانوادهها در هفتههای اخیر جسد دختران و پسران خود را در حالی تحویل گرفتند که این اجساد حاکی از شکنجههای بیرحمانه و تجاوز جنسی به آنان بوده است
خاطرات بعضی از زندانیان طاغوت حکومت استبدادی در حالی که با جسمی خسته و درمانده با دندانهای شکسته، دندههای شکسته در سینه و دستهای و پاهای شکسته بدنی متورم از شلاق جوز زمام داران فاسد، ناشنوایی گوش و بد تر از همه روحی زخم خورده و تحقیر شده آزاد شده اند راهی را خواهد گشود که شکی بر ما باقی نماند
...
زمانیکه دو اتوبوس به بازداشتگاه کهریزک وارد شدند، ده، پانزده نفر نگهبان زندان مانند جنونزدگان به سوی تازه واردان دست بسته حمله ور شدند. لباسشان را از تنشان پاره کردند. برویشان آب ریختند و با کمربند و زنجیر جسم برهنهشان را آش ولاش کردند. جوان دستگیر شده: بعد از آن دیگر جانی در تنمان نمانده بود. ما از ضعف توان ایستادن روی پایمان را نداشتیم. داستان از اینهم بدتر داشت میشد. تعدادی از بچههای سلولی که دیگه جای سوزن انداختن توش نبود را ساعتها از پا از سقف آویزان کرده بودند. تعداد دیگری را نیز پایشان را در قیر داغ کرده و سوزانده بودند. جوانترها رو یک طنابدار به گردنشون انداخته بودند و چند ثانیه طناب را میکشیدند و آویزانشان میکردند و دوباره به زمین میانداختندشان. اول فکر میکردند خواهند مرد و لحظه بعد به زندگی باز میگشتند." این جوان دستگیر شده در ادامه میگوید، بدترین شکنجه اما تجاوزات جنسی بود. از سلول او 3 نفر را بدین شکل شکنجه کرده بودند. شکنجهگران روزی یکبار آنان را میبردند. "صدای فریادشان را میشنیدیم". پس از تجاوز به آنها، یک آمپول مسکن به آنها میزدند و آنها را به سلول برمیگرداندند. با تمام این احوال هم سلولیهای وی هم جان سالم بدر میبرند
....
این تنها بخشی از آنی بود که میدانیم و می شنویم.به راستی شما عکسهایی از این قبیل را هنوز کتمان می کنید ؟
ARMAN-18/5/88
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر