در زندگی خود همواره به این موضوع اندیشیده ایم که چرا پای در این کره خاکی نهاده ایم.این همان چیزیست که آدم و حوا را به زمین پیوند داد تا در مقابل جهل شیطان که همان واقعیت وجود انسان است ایستادگی کند و این بود فلسفه زندگی جاوادان بشری.در این راه بشر راه شر و خیر را پیمود و از نخستین روزهای زندگی در این کره خاکی نماد خیر و شر در قامت هابیل و قابیل شکل گرفت و پاکیها و زشتیها به نمود آمدند . انسان خود را در برابر شیطانی بزرگ تر دید که همانا نفس درونش بود که همواره می کوشید بسان دوستی کنار ابلیس به زشتیها مسیری زیبا دهد و در مقابل، پاکیها را زشت تصویر کند.در حالی که انسان مخلوق ایزدی بود بزرگ و توانا و درونش منفعل از ساختاری خدایی که شیطان را هیچ می پنداشت و نفس را کودکی خردسال در مقابل توانایی خدادادی خویش.
سالیان سال خیر و شر در تقابل با هم داستانها ساختند و تاریخها .. انسان ِ پاک بود که هر روز خود را دورتر میدید از ایزد خویش ولی حتی در شرایطی که خود را شکست خورده شیاطین میدید امیدوار به بازگشتی دوباره بود و سخت میکوشید خود را دوباره به منبع خویش نزدیک تر کند.در ظلم محو نشد و امیدوار در انتظار فرجی بود از جنس ایزد منان و سخنی در لابلای برگ برگ تاریخ گذشته اش که پرچم ظلم را بسوزاند، ظالم را نابود کند .
به راستی آیا فلسفه وجود انسان همین نیست ؟
در تاریخ ایران باستان خیر و شر همواره در تقابل هم بودند.چه بسیار ضحاکها که بر تیغ عدالت کاوه های این مرز و بوم گردن نهادند و چه رستمها که غولهای سپید و سیاه را در هم فرو ریختند.
ایران ما هیچ گاه نخواسته ریشه های فساد را در خاکش حس کند و خود را خار و ذلیل مردمی نادان و بی خرد پندارد . آری کاوه گر بود جامه سبز می پوشید و در راه ِ نبردی سخت در مقابل ظلمی دیگر می ایستاد .
کاوه زمانه منم و تویی ..ما هستیم که می خواهیم ریشه ظلم و فساد را نابود کنیم و به انسانیت خود جلایی دوباره دهیم.سرزمینمان که کوروش بارزترين شخصيت جهان باستان، نمادی از زیبایی اوست، به فرزندانش دل بسته.برای احیای او و تاریخش دوباره زنده خواهد شد.با باور سبز خود ، با بودنمان در راهی سبز ، طراوت و زندگی جاوید را به خود و سرزمینمان ایران تقدیم خواهیم کرد.
سالیان سال خیر و شر در تقابل با هم داستانها ساختند و تاریخها .. انسان ِ پاک بود که هر روز خود را دورتر میدید از ایزد خویش ولی حتی در شرایطی که خود را شکست خورده شیاطین میدید امیدوار به بازگشتی دوباره بود و سخت میکوشید خود را دوباره به منبع خویش نزدیک تر کند.در ظلم محو نشد و امیدوار در انتظار فرجی بود از جنس ایزد منان و سخنی در لابلای برگ برگ تاریخ گذشته اش که پرچم ظلم را بسوزاند، ظالم را نابود کند .
به راستی آیا فلسفه وجود انسان همین نیست ؟
در تاریخ ایران باستان خیر و شر همواره در تقابل هم بودند.چه بسیار ضحاکها که بر تیغ عدالت کاوه های این مرز و بوم گردن نهادند و چه رستمها که غولهای سپید و سیاه را در هم فرو ریختند.
ایران ما هیچ گاه نخواسته ریشه های فساد را در خاکش حس کند و خود را خار و ذلیل مردمی نادان و بی خرد پندارد . آری کاوه گر بود جامه سبز می پوشید و در راه ِ نبردی سخت در مقابل ظلمی دیگر می ایستاد .
کاوه زمانه منم و تویی ..ما هستیم که می خواهیم ریشه ظلم و فساد را نابود کنیم و به انسانیت خود جلایی دوباره دهیم.سرزمینمان که کوروش بارزترين شخصيت جهان باستان، نمادی از زیبایی اوست، به فرزندانش دل بسته.برای احیای او و تاریخش دوباره زنده خواهد شد.با باور سبز خود ، با بودنمان در راهی سبز ، طراوت و زندگی جاوید را به خود و سرزمینمان ایران تقدیم خواهیم کرد.
arman-88.6.1
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر